آیناز جوونآیناز جوون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

آیناز خانم فرشته کوچولوی من و باباییش

فسقلی

٢٧/٨/٩٢ ..بالاخره پس از یک ماه مقاومت با مریضی حالت خوب شد . خدا را هزار مرتبه شکر .                  چند عکس آیناز خانوم و دوستانش.            آیناز و دختر عموش بهاره در حال خوردن ماکارانی     وروجک تو کشو چیکار میکنی ..؟                    فدای دست های کوچولوت بشم من ...   ...
27 آبان 1392

هفتمین مروارید در دوازذهمین روز از یازده ماهگی

آینازم سلام . عزیزکم هنوز بیماری و بیحال .. .     و این قضییه من و بابایی رو خیلی اذییت میکنه . الاهی که درد و بلات به جونم .              و خبر خوب هم اینکه هفتمین دنونت رو در میاری...                 مبارکت باشه عزیزم... ولی ولی      واقعآ  این چند وقط  خیلی سختمه ..و خیلی خسته کننده ...امیدوارم که هر چه زودتر  سلامتیت رو بدست بیاری.. خیییییییییییییلی دوستت دارم ..      &nbs...
26 آبان 1392

یازده ماهگی

١٠ /٨/٩٢   سلام آیناز گلم . دختر گل گلیم  روشنایی زندگیم . الاهی که مامانی فدات بشه. یازده ماهگیت مبارک .. آینازم چند وقتی میشه که مریض شدی و حسابی مامانی و بابایی رو نگران کردی . دوباره سرماخوردگی و سرفه و اسهال و کلی ناراحتی. و از همه بدتر کاهش وزنت ... بمیرم و این بیحالی هات رو نبینم . ده روزه که اسهالی ..سه بار پیش دکتر بردیمت و کلی هم انتی بیوتیک مصرف کردی امیدوارم که امروز و فردا خوب بشی جیگرم ....از این حرف ها بگذریم   چون که امروز تولد یازده ماهگیته و میخوام که کلی خوش بگذرونیم . امروز میخوام واسه دختر گلم کیک تولد درست کنم و کلی هم عکسهای خوشکل خوشکل بندازم و بزارم تو وبت . از تواناییهات بگم ..ایستادن ب کمک...
13 آبان 1392

ده ماه و بیست روزگی

٣٠/٧/٩٢    سلام آیناز گلم  فرشته کوچولوم .. ده ماه و بیست روز از آمدنت گذشت و چه زود میگذرند این روزهای خیلی خیلی قشنگ .. پارسال  این موقعها  هشت ماه بود که تو دلم بودی و لحظه لحظه شوق دیدارت مصرورم میکرد..و امروز ده ماهه که اومدی . عزیز دلم روزهای با تو بودن خیلی خیلی قشنگند. دوستت دارم   ...
9 آبان 1392
1